بهونه
سلام فرشته ی از راه نرسیده ی مامانی....دلم همینطوری بهونه ی نوشتن گرفت...منم اومدم سروقت وبلاگت..امروز رفته بودم پیش ملیسا..یک صداهای عجیب وغریبی درمیاره..یک شلوغی هایی میکنه این دخترک شیطون که نگو ونپرس...باعروسکهاش بازی میکنه...باپستونکش بازی میکنه وصداهای ناز در میاره...هرچند الان از حرفهای من سردرنمیاره ولی ازش خواستم برای اومدنت دعاکنه...خاله نسرین هم گفت ما یه دخترخاله میخواییم ویه دونه پسرخاله
نمیدونم ایندفعه از آی وی اف چه نتیجه ای میگیرم ولی برای اومدنت یا اومدنتون ختم قرآن نذرکردم..
میدونید که من عاشق ٢قلوهستم کاش هردوتاتون بیایین ومنو از تنهایی دربیارین...
بی صبرانه منتظر میمانم....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی