سال 93 شروع شد نفسم.....با یه فرق قشنگ...
خیلی معذرت میخوام که دیر به دیر میام و آپ میکنم...آخه خیلی
بدحالم فرشته ی من...هر روز حالم یه مدلی میشه ولی همشو بخاطر داشتن شما فرشته ی کوچولو تحمل میکنم...
بیشتر وقتها بیحالم،آخه نمیتونم چیزی بخورم..راستی میدونم بزرگ شدی چون،شکمم یه کم اومده جلو...
این از حال و روز مامانی..زود زود بزرگ شو عروسکم...
نفس مامان سال 93 شروع شد...به یه فرق قشنگ...شما تو دلم
بودی فرشته ی خوش عطر وبوی خدایی من...
پنجشنبه راس ساعت 20:27 سال تحویل شدو سال جدید شروع
شد...عیدت مبارک باشه کوچولوی من...امسال من و بابایی خیلی
خوشحال بودیم ..انشالله سال بعدی توی بغلمون کلی عکس میگیریم
نفسم....میدونی چندسال بود که سرسفره های هفت سینمون تو رو
کم داشتیم...خدایا شکرت....اینم عکس از سفره هفت سین امسال
امسال خیلی ساده شد سفره مون ولی دیگه مامانی همین قدر از
دستش براومد..اون بلوز خوشگله مال شماست...اولین کادو از طرف
خاله...دستشون درد نکنه...
امروز یکشنبه ١٠ فروردین٩٣،وقت دکتر دارم...سعی میکنم زیاد به
چیزای منفی فکر نکنم ولی استرس دارم فرشته ی من،نکنه چیزی
بگن،نکنه اتفاقی بیفته...نفسم منتظر خبرای خوب ازت هستم..