دلتنگی های مادرانه
بازم میگم سلام...سلام به روی ماهتون مسافرهای بهشتی من....
الان ٢روزه که تنهام گذاشتین ورفتین...خدا شمارو ازم گرفت ولی بازم مثل دفعه های قبلی یه صبر بزرگ بهم هدیه داد..........خوشحالم ...می پرسین چرا؟؟؟؟؟؟خوشحالم واسه اینکه خدا داره صبرمو به امتحان میکشه..امیدوارم بتونم بیشتراز این صبرکنم و شاکر باشم تا خدای مهربون پاداش صبرمو بده...
اما.............................
خیلی دلتنگم....دیگه تو دلم نیستین...بهتون عادت کرده بودم...عاشقتون شده بودم...صبرمیکنم ولی دلتنگی هیچ وقت تنهام نمیذاره...تا حالا ٧تا فرشته اومدن تو دلم ولی باز نیومده رفتن....نمیدونین واسه ٢هفته هم که شده {{{{{{مادر}}}}}شدن چه حس قشنگیه.....چقدر قشنگه نگران باشی،مواظب باشی،حواست به همه جا و همه چیز باشه تا مبادا فرشته هات ناراحت نشن.....تا حالا چندین بار این حسو از خدا هدیه گرفتم ولی خیلی زود هم از دستش دادم.......
خیلی خیلی دلتنگم....میدونم از اون بالاها دارین منو میبینین و میگین ناراحت نباش مامانی ولی من خیلی دلتنگ شمام...
خوی حرف زیاده،ولی میدونم خوابتون میاد...آروم بخوابین فرشته های قشنگم...شب آسمونیتون بخیر