یه شکنجه ی احساسی دیگه
سلاممم..من باز اومدم ...نمیخوام هردفعه که میام حرفهای غمناک بزنم و ناراحتتون کنم ولی میخوام اتفاقاتی رو که در نبود شما برام میفته اینجا یادگاری بنویسم...از هدیه ی بزرگ خدای مهربون که همین صبر عجیب و انگار تموم نشدنیم هستش براتون بگم...امروز باز یه شکنجه ی احساسی دیگه داشتم...فرشته های قشنگم به امید اینکه تو دلم مهمون شده باشین ،عصر رفتم آزمایش............ولی...........
دوباره به آخر خط رسیدم...یه دوره ی ٧ روزه ی زیبا به امید داشتن شما گذروندم ...اما...جواب منفی شد..
همه ذوق زده بودن،همه ی خاله های مهربون نینی وبلاگی و دوستهای مامانی تون..ولی باز همشونو ناراحت کردم...ولی نمیدونم چرا بعداز هر شکست احساسی،فرشته های مهربون خدا برام یه صبربزرگ هدیه میارن....من عاشق این روزهایی هستم که برای داشتنتون به هر دری میزنم و میشکنم...چون میدونم یه روز پاداشمو از خدای عزیزم میگیرم....
کاش تو دلم بودین اما نشد...پس آروم بخوابین مهمونهای خدایی من................به امید دیدار فرشته های نازنینم...........