خیلی کم مونده برای مادر شدن اسکیموهای من...
سلام فرشته های قشنگم..از روزی که فریز شدین اسمتونو گذاشتم اسکیمو..خوشگل شده اسمتون مگه نه؟؟؟
دیروز بابایی و مامانی رفته بودن تهران برای بررسی آخرین وضعیت مامانی...دکتر مهربونتون گفت بدنت آماده ست برای مهمون کردن اسکیموهات...2شنبه ی بعدی مهمون دلم میشین..وااای چقدر سخته تحمل این 6 روز برام...
از یه طرف هم خیلی خیلی خوشحالم...آخه دیگه خیلی کم مونده برای مادر شدن اسکیموهای من...
فرشته های من برای مامانی لطفا دعا کنین..مامانی خیلی محتاج دعاست... مواظب خودتون باشین..منم مواظب خودم هستم...تا به زودی بغلتون کنم....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی